عشق یعنی اشک حسرت ریختن

نمی دانم چه می خواهم خدایا 

به دنبال چه می گردم شب و روز


چه می جوید نگاه خسته من 

چرا افسرده است این قلب پرسوز




ز جمع آشنایان می گریزم

به کنجی می خزم آرام و خاموش




نگاهم غوطه ور در تیرگیها 

به بیمار دل خود می دهم گوش




گریزانم از این مردم که با من، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند

ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم دو صد پیرایه بستند

از این مردم که تا شعرم شنیدند ، برویم چون گلی خوشبو شکفتند

ولی آن دم که در خلوت نشستند ، مرا دیوانه ای بدنام گفتند

دل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی ها

مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها


                                                                                فروغ فرخزاد

همیشه عاشقت میمانم

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم

تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...

تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...

لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...

که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار ...

لمس کن لحظه هایم را ...

تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم

لمس کن این با تو نبودن ها را لمس کن ...

همیشه عاشقت میمانم

دوستت دارم ای بهترین بهانه ام

حال که رسوا شده ام...

حال که رسوا شده ام می روی

واله و شیدا شده ام می روی

حال که غیراز توندارم کسی

زین همه تنهاشده ام می روی

حال که چون پیکرسوزان شمع

شعله سراپاشده ام می روی 

حال که همراه خراباتیان

همدم صبحها شده ام می روی

حال که در واده عشق وجنون 

واقع عذرا شده ام می روی

حال که در بهر تماشای تو

غرق تمنا شده ام میروی

فکر کنم یادم رفته ...

یادم باشد
حرفی نزنم که دلی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است
وتنها دل ما دل نیست
یادم باشد جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب
دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم
یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم
و برای سیاهی ها نور بپاشم
یادم باشد از چشمه درسِ خروش بگیرم
و از آسمان درسِ پـاک زیستن
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست... یادم باشد
باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل تنگش بشکند

یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن
به دنیا آمده ام ... نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان
یادم باشد زندگی را دوست دارمیادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان
بی زبانی که به سوی قربانگاه می رود
زل بزنم تا به مفهوم بودن پی ببرم
یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره گردی
که از سازش عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد
یادم باشد معجزه قاصدکها را باور داشته باشم
یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس
فقط به دست دل خودش باز می شود
یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها نمانم
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم
یادم باشد زنده ام
یادم باشد خواهم مرد

download

تمنا

کاش آن آینه ای بودم من
که به هر صبح تو را می دیدم
می کشیدم همه اندام تو را در آغوش
سرو اندام تو با آنهمه پیچ
آنهمه تاب
آنگه از باغ تنت می چیدم
گل صد بوسه ناب 

خدایا ... !

خدایا، من عشق به تو را هم از تو می خواهم وعشق به عاشقانترا وعشق رابه هر کاری که مرا به تو نزدیک کند
خدایا ...
خدایا، مرا راهی دهکه فقط به در خانه ی تو توانم آمد .
دستی ، که فقط در خانه تو توانم کوفت .
خدایا، من را چشمی ده که فقط گریان تو باشد وسینه ای که فقط سوزان تو . 
بهمن نگاهی ده که جز رو ی تو نتوانم دید .
وگوشی که جز صدای تو نتواندشنید
خودت را معشوقترین من قرار ده . مرا عاشقترین خویش .
خدایا، چشم جویبارعشق مرا به تماشای دریایت روشنی ده ،
مبادا دل من اسیر کوی دیگری شود و پیشانیمحبت من بر خاک دیگری بساید .
خدایا مرغ دلم که در دام توست، مبادا که یاد آشیاندیگری کند .
خدایا... 
همزمان بارشد گیاه محبتت در باغچه ی دلم هر چه هرزه گیاههست از ریشه بخشکان .
خدایا...
نکند که روی از من بتابی ونشود که نگاه حیران مرامنتظر بگذاری
ای پاسخ دهنده و ای اجابت کننده

ای گل بخش دیگران از گل گلستانت ؛ و ای باغبان باغ رحمت ، ای عزیز و مهربانم ، ای خدای بی همتای من!



می نویسم برای تو

می نویسم برای تو
برای تو که در تنهاییهایم درخشیدی و تو که در نا امیدی هایم لبخند را بر لبانم نقش بستی
تو که فرشته نجات احساسم بودی
دیروز تو را دیدم امروز تو را شناختم و فردا تو را از دست خواهم داد
اما در این مهلت اندک با تو بودن دوستت داشتم و دارم
اما تو چه زود بار سفر بستی و عاشقانه آخرین نگاهت را هدیه چشمان اشکبارم کردی
هیچگاه آخرین نگاهت را از یاد نخواهم بردکه در آن سکوت مبهم هزاران حدیث آشنا را دیدم

هیچگاه آخرین لحظه را از یاد نخواهم برد
هیچگاه آخرین لحظه را از یاد نخواهم برد

هیچگاه ...............



از اینجا میتوانید دکلمه ی آنرا دریافت نمایید

ادامه مطلب ...